جدول جو
جدول جو

معنی مدد جو - جستجوی لغت در جدول جو

مدد جو
یاری جو
تصویری از مدد جو
تصویر مدد جو
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ دَ دَ / دُو)
زنی سخت گربز و بی حیا که کارهای بد به جلدی و تندی کند. شاید مخفف مدداف (نام سرداری از مردم قفقاز در جنگ ایران و روس) باشد، گویند مثل مددو، که زود رباید و گریزد (غالباً در زنان) و گاه آن را توأم با ’دردو’ آرند: دردو مددو. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ زَ)
مدح گوی. رجوع به مدح گوی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صمد جو
تصویر صمد جو
خداپرست، خدا طلب، جوینده خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدد رس
تصویر مدد رس
یار رس مدد دهنده کمک دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزد جر
تصویر مزد جر
باز دارنده، باز ایستنده
فرهنگ لغت هوشیار
ستایشگر، مداح، مدح خوان، مدحت گو، مدحت خوان، مدحت سرا، مدیحه سرا، مدح گستر، مناقبت خوان
متضاد: هجوگو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی
ماجراجو
دیکشنری اردو به فارسی